آغاز جمع آوری فولکلور به کمک بزرگترها (2)
 
قبلا"بنویسم که فضل الله صبحی مهتدی ، بگمانم بین سالهای 1339 تا 1342 « قصٌه ظهرجمعه » رادیو ایران را می گفت و من هم گاه ، و اغلب سر سفره ناهار که رادیو باز بود ، آن ها را گوش می کردم . گاهی به نام قصٌه هائی که در حال فراموشی کامل بودند ، طول و تفصیل زیادی داشتند ، و ... اشاره می کرد و از شنوندگان می خواست که اگر آن قصٌه ها را می دانند برایش بفرستند که من هم چند قصٌه را از یزد برایش فرستادم . یادم می آید یک روز نام قصٌه ای بنام رطل دوغ پشم بوغ .... با چیزی شبیه به این را برد که من حتی معنی نامش را درست نفهمیدم و قاه قاه خندیدم که این دیگر چه قصٌه ای است ؟! . پدرم گفتند چنین قصٌه ای وجود دارد و مادرشان پنجاه سال قبلش که اواخر حکومت قاجار بوده است برایشان تعریف کرده است و شاید هنوز هم به خاطر داشته باشد . ...
مادربزرگم ، مادر پدرم ، مرحومه بی بی رباب آیت اللهی ، پدرم ، مرحوم آقاشیخ جواد آیت اللهی ، دائی پدرم ، مرحوم آقا سید مهدی آیت اللهی ، و مرحوم محمد زرکش در آن حوالی سال 1339 - 1342 از جمله ی اشخاص بسیار پر حافظه و خوش بیان بودند که مطالبی فولکلوریک و تاریخی را به خوبی نقل می کردند و من هم در آن دوره نوجوانی و نامجوئی و شهرت طلبی برخی از آنها را به مقتضای خواست مطبوعات آن زمان یادداشت می کردم و برایشان می فرستادم .
چند قصٌه را هم ، که مادربزرگم با آب و تاب برایم تعریف کرده بود و فکر می کردم هیچکس کامل تر از او روایت نکرده است ، برای مرحوم صبحی مهتدی فرستادم که می گفتند در یک برنامه ، که شخصا" گوش نکرده ام ، نوشته من را از یهترین ها ، یا بهترین روایت ، معرفی و تشکر کرده است که البته متاسفانه خود من آن برنامه را گوش نکرده ام .
نقش صبحی مهتدی در تهیه امنابع اطلاعاتی مردم شناسی ایران ، علاوه بر کتاب هائی که در مجموعه افسانه ها چاپ کرده است ، در اینجاست ... 
البته بعدا" ، بگمانم زمستان 1345 ، که برخی ازما دانشجویان دانشگاه تهران را برای بازدید از رادیو ایران بردند ، و از جمله در آنجا از بخش برنامه فرهنگ مردم هم که مرحوم سید ابو القاسم انجوی شیرازی در آن حضور داشت بازدید کردیم ، متوجه شدم که قصٌه ها نزد انجوی شیرازی بود . وی به من قول داد کپی هائی از آنها به من بدهد و تا یهار 1356 که در ایران و در ارتباط گاه به گاه کاری با وی بودم بر سر قولش بود ولی هیچگاه به قولش عمل نکرد ! .بگمانم چون صبحی با صادق هدایت ، راهنمای انجوی در فولکلور ، و انجوی رابطه خوبی نداشته است انجویآثاروی راپس از استفاده از بین برده باشد که البته چنین رفتارهائی نزد انجوی کم نبود ...  
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







انسان شناسی ، مردم شناسی و فرهنگ شناسی ایران بزرگ . Anthropology,Ethnology,and Culture of Greater Iran
identification des sources de l'ethnologie d,Iran , et des Bibliographies
درباره وبلاگ

Anthropology,Ethnology,and Culture of Greater Iran . Alireza Ayatollahi با وجود تحصیلات کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکتری مردم شناسی ( در گرایشهای معماری و شهرسازی - فنٌی و اقتصادی ، و فرهنگی ) در دانشگاه پرووانس فرانسه و نهایتا" دعوت به عضویت در هیئت علمی آموزشی دانشگاه شهید بهشتی در سال 1363 و تدریس مردم شناسی فرهنگی در سال 1365 در آن دانشگاه ، اذعان می کنم که در بدو امر مردم شناسی برای من علم نبود ؛ ابدا" علم نبود ؛ بیشتر یک تفنٌن بود : از سال 1335 به جمع آوری فولکلور یا فرهنگ مردم و تاحدودی مردمنگاری آگاهانه و غیر آگاهانه پرداختم . از سال 1345 وسیله ی خود نمائی و کسب شهرت بیشترم می شد و از 1351 اندک در آمدی از این راه . بعدها که در فرانسه به تحصیلات آمایش سرزمین و اقتصاد توسعه پرداختم متوجه شدم که بدون جامعه شناسی در کشورهای پیشرفته و مردم شناسی در کشورهائی نظیر ایران ، مدیریت و برنامه های فنٌی - اقتصادی آنچنان که باید و شاید به اهداف عالی خود نمی رسند . مردم شناسی یک مطالعه است ؛ یک علم به مفهوم حقیقیِ آن نیست ؛ و نتایجی که از مطالعه ی یک مردم شناس به دست می آیند نسبتا" صحیح اند و نسبتا" غلط : نه فقط مردم شناسی ، بلکه تمام علوم انسانی و اجتماعی « نسبی » هستند ؛ و چون ریاضیٌات به پاسخ هائی مطلق نمی رسند . علوم انسانی به همین دلیل روشی جامع و مانع و مسلٌم و مقبول همگان برای مطالعات خود ندارند .هرکسی با سلیقه و دیدگاه خود وارد آنها می شود و روشی پیشنهاد می کندکه باز این روشهای کار هم برخی بیشتر و برخی کمتر مورد قبول و استفاده سایر مطالعه گران قرار می گیرند . ناتوان تر از همه کسانی هستند که به ترجمه روش های مردم شناسی در سایر کشورها می پردازند که غالبا" در شناخت مردم ایران آنطور که باید و شاید کار آئی ندارند . روش و حوزه عمل این مطالعات سبب می شود که برخی « انسان » و به ویژه شیوه رفتار وی را ملاک عمل قرار دهند و به انسانشناسی anthropology معتقد باشند که انگلیسی زبانان دنیای غرب بیشتر در این طیف قرار می گیرند . برخی دیگر معتقدند که چوم اصل شناخت اجتماعی بر « روابط اجتماعی » است بنابر این اصل بر یک اجتماع ( مردم ) و شناخت آن به عنوان یک کل ، یعنی مردم شناسی ethnologie است که فرانسویان و اکثر تحصیلکردگان صادق فرانسه از این طیف اند . فرهنگ می تواند شامل قواعد رسمی و قوانین و مقررات ( که از جمله در جامعه شناسی مورد مطالعه قرار می گیرند )باشد ؛ امٌا چون حاصل رفتار ی عادٌی شده، رسم شده ، سنٌت شده ، و...در میان یک مردم است ، به خصوص در کشورهائی نظیر ایران ، مقتضی روش های شناخت مردم شناسانه است هرچند که اصطلاح فرهنگ شناسی culturologie نیز در دهه های اخیر باب شده باشد . از تدریس در این حوزه ، به خصوص در ایران ، بیزارم ؛ امٌا عاشق و حتی معتاد مطالعات مردم شناسی هستم ؛ و گرچه خود به خود هم به آن می پردازم ؛ امٌا بیشتر دوست دارم که در باره آن با دیگران هم شریک شوم . شما چطور ؟ .
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
پيوندها